۶
روز پیش نامه ای به هادی خرسندی نوشته بودم که در آن علاوه بر دراز کردن دست دوستی ،درخواستی کرده بودم حاوی اینکه اشعارم را در وبلاگم ببیند و بنده را از نظرهای استادانه خویش باخبر کند که انصافا ً استادانه می سراید و همچنین اگر الطفاتی به حقیر داشت ، گهگاه در سایتش بگوید که وبلاگ فلانی هم بروز است که این کار از ایشان در مورد دوستانشان بسیار سر زده. شاید که می توانستم اینگونه ، بیشتر با مردم ِ علاقه مند به شعر طنز ارتباط برقرار کنم . البته چون جوابی از ایشان دریافت نکردم بعد ۲ روز محض محکم کاری که مبادا پستچی، ایمیل ما را فراموش کرده باشد دوباره هم برایشان فرستادم که صد البته بازهم جوابی دریافت نکردم .هر کجا هستند خداوند نگهدارشان باشد ، به هر حال هرکس اخلاقی دارد دیگر . همچنین با چرب زبانی قطعه شعری را ضمیمه نامه کرده بودم که هم با ایشان شوخی کرده باشم و هم ثابت کنم که سلام گرگ بی طمع نیست. این هم شعر تقدیمی بنده به استاد هادی خرسندی:
درود من بر آن استاد قاهر عمو هادی خرسندی شاعر
همان شعرش شراب است و لبش جام همان سایتش، اَصغر آقا دات کام
همان آپ است خرسندش به دنیا همان فیلتر شده در کشور ما
عمو خشکیده شد این ناف طهرون ز وقتی رفته ای شهر واشنگتون
کجا رفتی که مالم پایکت را چونان زارع زنم شانه سرت را
زبانم مو درآورد از تملق تو عطر بیژن و بنده چو آروغ
عسل ریزد ز اشعارت خدایی که گویی کرده اندت مومیایی
تو قندان طلایی در فلان کاخ نمک دانی ز نوع هفت سوراخ
ولی بنده جوان این زمانم بسان روغن مایع بمانم
شلم ، زردم ، کثافتبار چربم درون بار هم غــر گشته دربم
"بگویم صاف و پاک و پوست کنده" بیا یکبار لطفی کن به بنده
جوان موطنت را شاد گردان بلاگ میهنت آباد گردان