نمی نویسم ، پس هستم !
خوانندگان عزیز باید اعتراف کنم ، در فضای کنونی جامعه ، دستم به قلم و دلم به کار نمی رود . در این روزها ، آنقدر حال ملت گرفته است که خندیدن ولو از نوع تلخش ، بر این درد ِ با درمان هم دوا نیست. امید می رود که هرچه زودتر، بگذرد این روزگار تلخ تر از طنز . تنها می خواهم به آن دسته از دوستانی که شبانه روز به بنده ایمیل نمی زنند که چرا به روز نمی شوی ، بگویم که : دلم گرفته هم وطن هوای نوشتن ندارم و یا حتی
دگر طنزم نمی گیرد در این شهر
چونان دیشی که طنزیمش به هم خورد
باری ، بگذریم یا نگذریم ، که البته نمی شود گذشت ، غصه دان ِ دل از درد ِ احقاق حقوق ملتی ورم کرده و بنده برای تسکین ، تنها مرحمی دارم نه از جنس پماد :
نمی ترسم که رأیم جابجا شد
که کلم صندوق و مغزم چو رأی است
والسلام نامه تمام
من ، بردیا مهدی نژاد،با تخلص"پیچ" می نویسم،حالم خوبه فقط موهام فره.