خاتمی در انتخابات
در ابتدا گفته باشم که انتقاد بنده از خاتمی به معنی طرفداری از کس دیگری نیست و خوانندگان محترم فکر نکنند اگر در آینده از یک سِری کارهای سیّد تعریف کردم به قولی " یکی به نعل می زنم و یکی به میخ " اینجانب تنها در قالب طنز ، نظر شخصی ام را بیان می کنم و تنها گاه مِن باب شوخی عرضه شان می کنم. به پایان روده ی درازم نزیک می شویم ، پس شعرم را تا بیشتر از دهن نیافتاده بخوانید که بعد از ۲۲ خرداد از این هم خنک تر می شود :( اینجانب در هنگام اعلام کاندیداتوری آقای خاتمی ، شعری نوشته بودم که ایشان مجال بیان به بنده نداده و انصراف دادند. مجبور شدم برای بلامصرف نماندن شعرم، در ابتدایش قطعه ای دیگر را نوشته و اضافه کنم تا در سال الگوی مصرف، قلم و کاغذی که به کار رفته بود حرام نشده باشد)
خاتمی ناآمده رفتی چرا؟ مثل شیر داغ ، سَر رفتی چرا؟
شایعه بود ایندفعه حاذق شدی نام ننوشته چطور فارغ شدی؟
رینگ خالی بود و زودی آمدی قبل راند یک چرا پا پس زدی
بعد تو یاران دیگر آمدند بی خبر اما موقر آمدند
قبلنا حس رقابت داشتی خود غلط بود آنچه می پنداشتی؟
چهار آس و جفت شیشت بس نبود؟ آن گرو از موی ریشت پس نبود
مردم از بَهرت همایش کردنی عطر یاسَت را ستایش کردنی
آن پسر اشعار طنزآلود گفت در ثنایت هرچه را نابود گفت
بنده هم شعری زخود در کردمی چون که بَختـش وا نشد شرمندمی
بالغرض آن را ضمیمه کرده ام در ته افکار، بیمه کرده ام
بشنو از من چون حکایت رفته بود از سیاست ها شکایت رفته بود
" خاتمی بازم که کاندیدا شدی فکرهاتو کردی و پیدا شدی
دل به اصلاحات ایران دوختی غیبت کبری ِ تو صغری شدی
ایندفعه گفتی که جدا ً آمدم چهارزانو بودی و برپا شدی
خنده ی مصنوعیت هم بد نبود از بغل عین مونولیزا شدی
بیست میلیون رأی اول یادته؟ یادته آن شب چقدر شیدا شدی؟
وعده می دادی مثه نقل و نبات لیک یادت رفت چون فردا شدی
چشم مردم بر لبانت خشک شد حرفهایت خوردی و از جا شدی
قرص ومحکم اینهمه در پشت تو پس چرا خود شـُـلتر از حلوا شدی؟
هشت سال آمد مثه قرقی گذشت یادمه اون آخرا تنها شدی
خوش دلت کردی به یار مهربان در کتابخانه میگن اوستا شدی
سالها رفتند و تو در حاشیه لاجرم ساکت تر از بودا شدی
باز چـی دیدی دوباره آمدی این وسط عین پرانتز وا شدی
چون بعیده باز هم کاری کنی نه نگو ایندفعه بی پروا شدی!
مردم بدبخت هم چون گوسفند یادشان رفت آن دفعه رسوا شدی
شاید این خرداد هم با رأیشان ممّد ِ خردادیان ما شدی "
" شاعر: پیچ "


مهران مدیری کارگردان توانمند در رشته ی بازیگری ، نوروز امسال با سریال مرد دو هزار چهره مزاحم عید دیدنی های ملت می شود . او که علاقه ی خاصی به اِسکی کردن بر روی ایده های ساخته شده ی قبلی اش دارد امسال نیز حقوق و عیدی و پاداش خود را از کانال سه سیما دریافت می کند . گفتنیست سریال های نوروزی او که قرار است هر شب ساعت ۰0/1۱ پخش شود گوی رقابت را از بزرگانی همچون لورل و هاردی و باستر کیتون و... که فیلم هایشان با کیفییت VHS نوار کوچیک و برای هزار و سی صد و هشتاد و هفتمین بار پخش می شده ، ربوده بود و عده ای با سواد و یا بهتر بگویم با مرام هم او را گادفادر طنز ایران نامیده اند و این در حالی است که فورد کاپولا به محض خواندن این موضوع در مجله ی Lights 40 ، لوزالمعده اش کهیر زد .
سیدخندانِ اصلاح طلب که نمی تواند در کشور خودش آستین کوتاه را جا بیاندازد و حرف از رد و بدل کردن تمدن های دنیا می زند اعلام کرد "من قول میدهم كه بتوانم این كار را انجام دهم تا اصلاحطلبان به وحدت برسند. اگر من بمانم چنین كاری امكانپذیر نیست. اگر كنار بروم میتوانم بین اصلاحطلبان وحدت ایجاد كنم " . رفیق ما به او گفت چرا این حرف را می زنی سید ، آخر از کــُجا ؟ از کــــُــــــــــجا ؟؟؟ سید محمد که آدم را یاد بعضی از چوپان ها می اندازد فکر می کند مردم تا این حد ساده اند ، دریغ از اینکه راه راه های آنها در آ فریقا فراوان یافت می شود . در انتها رفیق رو راست ما به او عرض کرد : اگر می روی برو اما تو رو جان احمدی نژاد با اعصاب ملت بازی بازی نکن .
میترا حجار که علی رغم شغل پدر بزرگش یعنی سنگ تراشی ، چندی است بازیگر شده است در سال 84 با میدان آزادی خداحافظی کرد و به سمت برج ایفل که دراز است عازم گشت . گفته می شود او پس از چند سال حضور در محافل فرهنگی ِ منافقین توانست در یک قسمت از سریال تلویزیونی آمریکایی به نام " اسمیت " نقش مَنقل را بازی کند که به گفته ی وی تجربه اش در فیلم شب های تهران بسیار او را یاری کرده بود . میترا بعد از اینکه فهمید نیکل کیدمن اَلکی پَلکی نیکل کیدمن نشده به ایران بازگشت تا شاید در آینده بتواند گلاب آدینه شود که آن هم خیلی عمراً است . البته رفتن حجار در اوایل ریاست جمهوری احمدی نژاد و برگشتش در اواخر دوره ی او جای تامل دارد که او از احمدی نژاد بدش می آید یا از خاتمی خوشش می آید یا چرا در آمریکا سریال بازی کرده ؟ آیا او تروریست و دست نشانده ی غربی هاست ؟ آیا در خارج روسری اش را برداشته بود؟ آیا او گناه کارتر است یا گلشیفته ؟ و هفتاد میلیون حرف خاله زنکی دیگر...
دیشب تیم کشتی آزاد ایران کشورهای آمریکا ، اوکراین ، روسیه و... را فیتیله پیچ کرد و با کسب 68 امتیاز مانند حسین رضا زاده استاد اول دمبل ایران به مقام قهرمانی دست یافت. تیم های جمهوری داغستان روسیه و آمریکای جنایت کار به ترتیب با 30 و 19 امتیاز دوم و سوم شدند. و در پایان با اینکه خدا پدر تختی را بیامرزه ، ای کاش او فوتبالیست بود تا ما کاپ جام جهانی را آپولی می کردیم.
نوه ماهاتما گاندی که می شود پسر دائی بچه دختر ماهاتما که در حال حاضر یکی از فعالان سرشناس صلح در دنیا است اعلام کرده "من شخصاً از هر چهرهای که صادقانه برای صلح و کمک به ساختن جهانی که در آن انسانها بدون ترس زندگی و فعالیت میکنند حمایت میکنم و از آنجا که آقای خاتمی نیز از این دسته افراد هستند از حامیان ایشان نیز هستم." البته چون ایشان فرموده هر چهره ای پس نتیجه می گیریم او هنوز احمدی نژاد ،...، دکتر احمدی نژاد را از نزدیک نشناخته است و از نامه ی ایشان در ارتباط با صلح جهانی و... به اوباما بی اطلاع است و گرنه شخصا ً تاج محل را ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد می کرد. او که نوه ی گاندی بزرگ است انتظار می رود با پارتی بازی فعالیت های صلح آمیزش را آغاز کرده باشد و چه بسا اگر نوه ی هیتلر می شد از بن لادن حمایت می کرد .
میر حسین موسوی دیروز پس از 20 سال فکر کردن عزم خود را جذب کرد و گفت: کاندیدا شدم . گفته می شود که او عضو حزب اصول طلب و یا همان اصلاح گرا بوده و حتی یک آقای موثق فاش کرد ترکیب احزاب و ساخت یک حزب من در آوردی برای موسوی کار مشکلی نیست و او هر شب شام خربزه و عسل می خورد . همه این اتفاقات در حالی رخ داده که خاتمی رئیس جمهور 8 ساله ی ایران گفته بود : اگر حسین آقا نیاید می آیم و اگر حسین آقا بیاید نمی آیم . مفسر ما اعلام کرد این قضیه از سریال گمشدگان (lost) قاطی پاتی تر شده و اگر همیجوری پیش برود ممکن است نیما دهقانی هم کاندیدا شود.
من ، بردیا مهدی نژاد،با تخلص"پیچ" می نویسم،حالم خوبه فقط موهام فره.